۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

انا لله وانا الیه راجعون


سنش به 10سال نرسیده بود که پدر جانبازش را از دست داد.وهنوز یکی دوسالی مانده بود تا تولد 20 سالگی اش را جشن بگیرد اما .....تنها جرمش بود که شبها تکبیر می گفت . روز 13 تیرماه 1388 توسط خانمهای با پوشش چادر به زور از منزل ربوده شد و پس گذشت 20 روز، مادر فداکارش، جنازه تنها یادگار همسر شهیدش را در سردخانه ای معروف شناسایی می کند.آن هم نه از روی چهره اش، بلکه از روی خالی که پشت پایش بود، چرا که سعی شده بود تا آثار جرم را با اسید بسوزانند.اینها همان مدارکی هستند که حجت الاسلام کروبی، نمی تواند اعلام کند.رسانه شمایید.
**********
انا لله وانا الیه راجعون

برای شادی روح مرحومه سعیده پورآقائی در مراسم وی شرکت کنید
و برای همه جانباختگان نظیرش همچون "ترانه موسوی " درود بفرستید
این آگهی را برای دوستان ارسال کنید

**********
بنام خداوند در هم کوبنده نظام ستمگران
جبهه سبز" ترانه" جدیدی سرود
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نو بهار همیشه
بدینوسیله درگذشت غنچه پرپرشده
مرحومه سعیده پورآقائی(آمایی)
تنها فرزند جانباز شهید عباس پور آقائی(آمائی)
را به اطلاع می رساند . به همین مناسبت بزرگداشت آن عزیز نو شکفته در روز شنبه 7/6/88 از ساعت 30/17 الی 19 در مسجد جامع قلهک واقع در شریعتی نرسیده به دولت برگزار می شود.حضور شما سروران گرامی باعث شادی آن مرحومه وتسلی خاطر بازماندگان خواهد شد.
از طرف مادر داغدارش(علی نژاد کلائی) وخانواده ها وآشنایان
وسیعلموالذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

ایرانی رسانه ندارد - خودش رسانه است

قرارگاه ثارالله با فرمان رهبر در نماز جمعه سرکوب مردم معترض را آغاز کردوسنگ بنای قرارگاه ثارالله برای مقابله با مردم گذاشته شد. در این قرارگاهواحدهائی از سپاه جمع شدند که آموزش و ماموریتشان سرکوب مردم بود.فرماندهی آن در ابتدا برعهده فرمانده کنونی سپاه "عزیز جعفری" بود ومبتکر تشکیل چنین قرارگاهی سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای نظامیبود که از دوران ریاست جمهوری علی خامنه‌ای در کنار اوست و پس از او،نزدیک ترین مناسبات را با آیت الله جنتی دارد.پس از چند مانور و به اصطلاح رزمآیش بزرگ ضد شورش در تهران و تصویباستراتژی سپردن دولت به سپاه و دفاع از احمدی‌نژاد به عنوان کارگزار ایناستراتژی از نیمه‌های دوران ریاست جمهوری وی، عزیز جعفری با تجربه‌ای کهدر برپائی قرارگاه ثارالله اندوخته بود، جانشین سرلشگر رحیم صفوی شد وفرمانده کل سپاه پاسداران شد. معرف و توصیه کننده این سمت و گیرنده حکمفرماندهی کل سپاه از علی خامنه‌ای، سرلشگر فیروز آبادی بود که عزیز جعفریمطیع اوست.پس از این انتصاب، سرتیپ پاسدار حجازی جانشین عزیز جعفری در قرارگاهثارالله شد. همه این تحولات در نیمه دوره ۴ ساله ریاست جمهوری احمدی‌نژادصورت گرفت. با نزدیک شدن پایان دوره ۴ ساله ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و باوحشت از شکست او در انتخابات و به صحنه بازگشتن اصلاح طلبان، قرارگاهثارالله مامور تهیه طرح یک کودتا با تمام جزئیات آن شد.این درحالی بود که بدنبال ورود "اوباما" به کاخ سفید، برای نمایش حمایتمردم از نظام، بشدت نیازمند یک انتخابات پر استقبال بودند. این استقبالبه نامزدی یک اصلاح طلب ممکن بود، اما نه خاتمی. خاتمی سد بزرگی بود کهمی‌توانست همه بافته‌ها را پنبه کند. رهبر در ملاقات حضوری به او گفتنیاید. خاتمی گفت که احساس وظیفه و احساس خطر برای نظام می‌کند و می‌آید.چند روز پس از این دیدار حسین شریعتمداری که در کنار احمدی نژاد در جلساتفرماندهی قرارگاه ثارالله شرکت می‌کند، ماموریت یافت مقاله‌ای نوشته و بهخاتمی سرنوشت خانم بی نظیر بوتو را یادآوری کند.خاتمی که اکنون مستقیما از قول خود او گفته شده نگران باقی ماندن در صحنهانتخابات و ختم شدن انتخابات به یک ۲۸ مرداد بوده کنار می‌کشد و میرحسینموسوی ورود به صحنه می‌کند. نه خاتمی و نه بسیاری از مقامات لشگری وکشوری تصور نمی‌کردند سپاه علیه او نیز دست به کودتا بزند. علیه کسی کهدر سالهای جنگ با عراق یک پا در جبهه‌های جنگ داشته و یک پا در جلساتکابینه. با حمایت قرارگاه ثارالله که پل پیوند آن با رهبر، مجتبیخامنه‌ای‌ست، به احمدی نژاد کارت سبز برای عبور از همه خط قرمزها درمناظره‌های تلویزیونی داده می‌شود. هدف این بود که هم استقبال ازانتخابات ممکن شود و هم احمدی نژاد با مواضعی که در مناظره‌ها می‌گیرد،با رای مردم انتخاب شود. سردار ضرغامی فرمانده صدا و سیما ماموریت همهنوع همکاری و کمک به احمدی نژاد را از سوی قرارگاه ثارالله می‌گیرد.علیرغم همه این تدابیر، از میانه برنامه مناظره‌های تلویزیون و نتیجهنظرسنجی‌هائی که به سرعت در سطح کشور جمع آوری شد، معلوم شد شانس احمدینژاد برای گرفتن رای مردم بسرعت رو به کاهش است و استقبال از موسوی رو بهافزایش. نگرانی از نتیجه انتخابات و شکست احمدی نژاد همراه با یک گزارشدر اختیار مجتبی خامنه‌ای قرار می‌گیرد تا با رهبر در این باره صحبت کند.دادن وقت اضافه تلویزیونی به احمدی نژاد، توصیه به چند سفر شتابزدهاستانی و باز گذاشتن دست او برای هر سخن و تلاشی که بتواند آراء وی رابالا ببرد، نتیجه‌ای‌ست که مجتبی خامنه‌ای به قرارگاه ثارالله بازمی‌گرداند. در عین حال این توصیه توسط مجتبی خامنه‌ای در جلسه قرارگاهثارالله که در آن از جمله فیروزآبادی و عزیز جعفری فرمانده سپاه حضورداشته‌اند ابلاغ می‌شود که در عین حال، شما طرح اقدام را دنبال کنید!در فرصتی بسیار تنگ، از آنجا که نمی‌خواستند بقیه فرماندهان سپاه درجریان این اقدام قرار گیرند و احتمالا با توجه به روابط و مناسبات موسویبا برخی فرماندهان سپاه خبر به گوش او برسد، طرح دولت نظامی ارتشبدازهاری در سال ۵۷ در دستور کار قرار می‌گیرد. لیست دست&;#1711;یری‌هایوسیع از میان فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، حقوقدان‌ها، رهبران دانشجوئیو... تهیه می‌شود. برای آغاز عملیات سرتیپ "احمد وحیدی" که اکنون بهعنوان وزیر دفاع دولت در کابینه احمدی‌نژاد به مجلس معرفی شده بدلیلسالهای فرماندهی‌اش در سپاه قدس ماموریت مافوق سری واحد ضربه اول کودتارا برعهده می‌گیرد. شماری از افراد واحد امنیتی سپاه قدس که عمدتا لبنانیو فلسطینی (از افراد حماس) بوده‌اند واحد ضربه اول را تشکیل می‌دهند.هر چه به زمان برگزاری انتخابات نزدیک تر می‌شوند، وحشت از شکست احمدینژاد بیشتر می‌شود. در ساعات اولیه روز رای گیری، شکست قطعی گزارش می‌شودو به همین دلیل از طرف قرارگاه ثارالله وزیر کشور، سردار محصولی برای یکجلسه فوری "توجیهی" احضار می‌شود. او ماموریت پیدا می‌کند که نتیجه اولیهشمارش آراء را ابتدا در اختیار بیت رهبری و سپس در اختیار قرارگاهثارالله بگذارد. آماده باش وضعیت قرمز داده می‌شود. نخستین گزارش شمارشآراء شکست کامل احمدی نژاد و پیروزی قاطع میرحسین موسوی را نشان می‌دهد.قرارگاه منتظر اولین واکنش‌ها از بیت رهبری می‌شود. مجتبی خامنه‌ای ازتزلزل پدرش و عزم خودش برای آغاز عملیات خبر می‌دهد. معلوم نیست اینتزلزلی که او گزارش می‌دهد یک صحنه سازی بوده و یا واقعیت. میرحسین موسویاز نتیجه اولیه شمارش آراء، توسط عواملی که در وزارت کشور داشته با خبرمی‌شود. با وزارت کشور تماس برقرار می‌کند. نتیجه اولیه و پیروزی او راتائید می‌کنند. آنها می‌گویند که مراتب به بیت رهبری نیز گزارش شده است.سرنوشت ساز ترین ساعات آغاز می‌شود. آخرین جلسه قرارگاه ثارالله، بهبهانه دفاع از نظام، تصمیم به آغاز عملیات می‌گیرد. اولین یورش بهستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در سراسر کشور و سرانجام یورش بزرگ باکمک واحد ضربه اول سپاه قدس در تهران صورت می‌گیرد. متعاقب آن، لیستدستگیری‌ها به اجرا گذاشته می‌شود. از همان نیمه شب دستگیری‌ها شروعمی‌شود و روز بعد، بدنبال پخش بیانیه‌ای که آن را بیانیه کودتا می‌گویندبا امضای علی خامنه‌ای، دستگیری‌ها سرعت می‌گیرد.تصور اولیه این بوده که با این دستگیری‌ها، با بیانیه شتابزده‌ای که باامضای علی خامنه‌ای ابتدا از رادیو و سپس از سیمای جمهوری اسلامی پخش شدو متعاقب آن، اعلام جشن پیروزی از سوی احمدی نژاد کار تمام می‌شود. ریختنمردم به خیابان‌ها و شکل گیری خودجوش بزرگترین راهپیمائی بعد از انقلاب۵۷ آن حادثه‌ای بود که ستاد ثارالله خود را آماده آن نکرده بود. در واقعپیش بینی آن را نکرده بود. همه غافلگیر شدند. نخستین گزارش‌ها ازراهپیمائی‌های اعتراضی مردم به بیت رهبری ارسال شد، با این قید که اگروضع تنها یک هفته به همین شکل ادامه پیدا کند سقوط قطعی است!دیدار رهبر با نمایندگان ستادهای انتخاباتی توصیه‌ای‌ست که مشاورانش برایختم راهپیمائی‌ها به او می‌کنند. او هنوز باور نکرده بود که مردم برایانقلاب به خیابان ریخته‌اند. سالها، مشاوران نظامی و غیر نظامی اش به اواز عشق مردم به ایشان و فصل الخطاب بودن سخن او گزارش داده بودند و حالاعکس آن درخیابان‌ها جریان داشت. دیدار با نمایندگان ستادهای انتخاباتی کهدر سطح "درجه دوم" در آن شرکت کرده بودند، یعنی کروبی و موسوی و رضائیشخصا به این جلسه نرفته بودند حاصلی در پی نداشت. همه آنها گفتند که تقلبشد و او که خوب میدانست آنها حقیقت را می‌گویند و پیش از آنها قرارگاهثارالله گزارش شکست احمدی نژاد را دراختیارش گذاشته بود، تقلب را رد کردو گفت که می‌آید به نماز جمعه و حرف‌هایش را آنجا می‌زند.یک هفته بازجوئی سخت و توام با انواع شگردها و شکنجه‌ها درباره بازداشتشدگان نتیجه‌ای در پی نداشت و نمایش تلویزیونی ممکن نبود. راهپیمائی‌هاهمچنان در تهران و شهرها رو به گسترش بود و چند ده میلیون مردم ایران کهاطمینان داشتند به روی مردم بی دفاع و مسالمت جو تیراندازی نخواهد شد بازن و بچه راهی خیابان‌ها شدند.جمعه ۲۹ خرداد فرارسید. رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه‌ای که ابتداقرار بود در مصلی تهران برپا شود اما بدلیل بیم از حرکت مردم به سمتمصلی، بصورت امنیتی در دانشگاه تهران ترتیب داده شد، خطابه معروف خود راایراد کرد. خطابه‌ای که حکم فرمان آتش به روی مردم معترض بود. از اینجابه بعد را از قول مستقیم سردار سرتیپ پاسدار محمد حجازی، جانشین فرماندهکل سپاه و فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه، در همایش پاسداران اهل قلمبخوانید:در قضایای اخیر مسائلی در كشور اتفاق افتاد، جدا از جنبه عمومی و مردمیكارهای انتخاباتی، تا جایی پیش رفت كه از مدار یك رقابت انتخاباتی عادیخارج شد و عده‌ای خواستند از احساسات مردم سوء استفاده كنند و شرایط رابه سمت اهداف خود پیش ببرند و به نا امنی دامن بزنند و ناامنی را مقدمهدخالت بیگانگان قرار بدهند. آنها می‌خواستند آرام آرام ناامنی‌ها راتوسعه دهند تا كشور با یك بحران سراسری روبرو شود و كیست كه نداند بخشیاز این مسائل كه نا امنی، آتش زدن و حمله به اموال عمومی در راستای خواستدشمنان قسم خورده انقلاب بودند.سپاه نمی‌تواند از كنار این قضایا به راحتی گذر كند، نا امنی‌هایی كه بادستور و خواست بیگانگان صورت می‌گیرد فقط یك امر انتظامی نیست كه بگویندعده‌ای می‌خواهند خود را تخلیه كنند. هر جا رد پای بیگانه پیدا شود سپاههم حضور خواهد داشت.عمیق ترین و نافذترین دیدگاه‌ها از مقام معظم رهبری در خصوص قضایای اخیرمشاهده كردیم. بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه صف اخلالگران وناقضان امنیت را از مردم جدا كرد و تكلیف مردم را با اغتشاشگران مشخص كردو راهبرد روشنی در مقابل اغتشاشگران و توطئه گران به مردم، مسئولان ونیروهای امنیتی را دادند كه در حفظ آرامش موثر بود و شاهد آرامش خوبی دركشور بودیم و الان هم آرامش و امنیت در كشور برقرار است

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

آثار شکنجه برروی سعید شریعتی(شکستگی دندان)



قرارگاه ثارالله = زندان ابوغریب

سرکوب تظاهرات مسجد قبا توسط قرارگاه ثارالله که زیر نظر طائب است صورت گرفت. دستگیرشدگان آن روز با ون‌های سیاه رنگی از صحنه منتقل شدند که این ون‌های سیاه انحصاراً متعلق به قرارگاه ثارالله می‌باشد. بازداشتی‌ها از محل دستگیری به مرکز قرارگاه ثارالله در خیابان سئول انتقال داده شدند. در این مرکز یکی از وحشتناک ترین زندانهای حکومت وجود دارد که به زندان ابوغریب معروف است.طائب شخصاً بازجویی برخی از این افراد را بر عهده داشته و بقول خودشان دنبال لیدرهای تظاهرات می‌گشته‌اند تا از طریق آنها شبکه سازماندهی کننده پشت تظاهرات را کشف کنند. در بین بازداشتی‌ها ترانه موسوی بدلیل تشابه اسمی با میرحسین موسوی مورد توجه طائب قرار گرفته و از نیروهایش می‌خواهد که وی را برای بازجویی به اطاق شکنجه ببرند. محوطه بازداشتگاه از اطاقهای شکنجه و بازجویی جدا است و زندانی‌ها در درب ورودی ساختمان بازجویی به بازجویان تحویل داده می‌شوند و بجز بازجویان هیچ یک از زندانبانان و پرسنل بازداشتگاه اجازه ورود به این ساختمان را نداشته و اساساً نمی‌دانند که در آنجا چه می‌گذرد و برای شکنجه از چه تجهیزاتی استفاده می‌شود.ترانه موسوی توسط افرادی که در این مجموعه کار می‌کنند برای آخرین بار به هنگام تحویل به ساختمان بازجویی دیده شده است و بر خلاف سایر زندانیان که بعد از شکنجه و بازجویی دوباره به بازداشتگاه عودت داده می‌شوند، هرگز به بازداشتگاه بازگردانده نشد. روز بعد نام وی بدستور طائب از لیست بازداشتی‌ها حذف می‌گردد، در صورتیکه اینکار خلاف بوده و ضرورتی نداشته است، افراد عادی و ارگانها و نهادهای حکومت دسترسی به این لیست ندارند و فقط اطلاعات رهبری است که می‌تواند بنا به ضرورت لیست زندانیان ابوغریب را مطالبه کند. طائب رد پای خودش را پاک می‌کرد.دو چیز مسلم است، طائب دستور داده که ترانه موسوی را برای بازجویی نزدش ببرند و دیگر اینکه ترانه موسوی بعد از آن ناپدید شده است. حتی اولین خبرها از این موضوع نیز بطور غیرمستقیم توسط پرسنل همین بازداشتگاه به بیرون درز داده شد، آنها اطمینان یافته بودند که دلیل برنگشتن ترانه به بازداشتگاه، سوء استفاده جنسی طائب از این دختر مظلوم است.بعد از ارسال نامه افشاگرانه کروبی به‌هاشمی و ارجاع این نامه توسط‌هاشمی به شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه، طائب در جریان این پیگیری قرار گرفته و بشدت وحشت کرده و در صدد چاره جویی بر می‌آید و به این ترتیب با یاری گرفتن از خانواده باجناقش بعنوان بازیگر، تلاش می‌نماید در جمعی خصوصی و خانوادگی صورت مسئله‌ای بنام ترانه موسوی را پاک کند. فیلمی که از تلویزیون پخش شد بسیار احمقانه تدوین شده بود. در ابتدا فردی که در واقع از پرسنل نیروی انتظامی است ولی بعنوان کارشناس ثبت احوال معرفی می‌شود بطور قاطع می‌گوید که فقط ۳ ترانه موسوی وجود دارد، بجز یکی که 2 ساله است دو نفر دیگر یکی در فرانسه متولد و همانجا زندگی می‌کند و ترانه موسوی سوم نیز از کشور خارج و دیگر بازنگشته است. بلافاصله گزارشگر برنامه را با مصاحبه با مادر ترانه موسوی ادامه می‌دهد و وی می‌گوید که دخترش در کانادا زندگی می‌کند و آخرین بار نیز سال گذشته به ایران سفر داشته است. در اثر نادانی خودشان بقدری بینندگان را کم شعور فرض کرده‌اند که فکر نکرده‌اند اظهارات قاطع کارشناس ثبت احوال با گفته‌های مادر ترانه در تضاد کامل است. دختر وی نه دو ساله است و نه در فرانسه زندگی می‌کند و نه اینکه از کشور خارج و دیگر بازنگشته است، دختر وی هیچکدام از این فقط ۳ ترانه نیست، دختر او در کانادا زندگی می‌کند و مرتباً به ایران رفت و آمد می‌نماید، یعنی یک ترانه جدید و چهارم!طائب همچنین تنها کسی از مسئولین نظام بود که موضع گیری بسیار احمقانه‌ای در برابر نامه کروبی از خود نشان داد، در حالیکه همه دیگر افراد، موضوع تجاوز را از پایه و اساس تکذیب و دامن حکومت را از چنین اتهاماتی مبرا می‌دانستند، طائب مطرح کرد که برای اثبات تجاوز در زندان، مدعی باید 4 شاهد عادل معرفی کند وگرنه بجرم اتهام زنی ۸۰ ضربه شلاق خواهد خورد. تقریباً بچه‌های کلاس اول دبستان هم اگر بخواهند نقاشی یک زندانی را بکشند او را با چشم بند و دست بند می‌کشند، زندانی که با چشمان و دستان بسته در چنگ بازجویان بیرحم گرفتار گردیده و برای درهم شکستن شخصیتش از سوی آنان مورد تجاوز قرار گرفته از کجا باید ۴ شاهد عادل برای اثبات جنایتی که بر علیه اش صورت گرفته بیاورد؟ او حتی نمی‌داند کجا و توسط چه کسی مورد تجاوز قرار گرفته است، ولی نظام بدون نیاز به شاهد دقیقاً می‌داند در مورد کدام زندانی چنین حکمی را داده است.طائب با تکیه بر تجربیاتش در وزارت اطلاعات بهترین راه رفع اتهام از خود را منحرف کردن موضوع از طریق یک سناریوی جایگزین دید. وی که با نام میثم سالها مسئول بخش ضد جاسوسی وزارت اطلاعات بوده بخوبی با این روش آشنا است. در زمان تصدی وی بارها از سناریوهای جعلی برای هدایت افکار عمومی استفاده شده بود. معروفترین آنها در مورد انفجار حرم امام رضا بود که توسط وزارت اطلاعات طراحی و اجرا و منجر به کشته شدن ۲۶ نفر و مجروح شدن بیش از ۳۷۰ نفر شد. این انفجار با هدف ایجاد تنفر عمومی از مجاهدین خلق و فشار بر کشورهای غربی برای قطع حمایت و اخراج آنها بود. شاید اگر موضوع قتلهای زنجیره‌ای و رسیدگی به پرونده آن پیش نمی‌آمد هرگز این حقیقت برملا نمی‌شد. وزارت اطلاعات برای اجرای این سناریو از یک زندانی بنام مهدی نحوی استفاده کرد. وی تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفت. مهدی نحوی را به صورت فردی مجروح در اثر اصابت گلوله گریم کردند و سپس در بیمارستان مصاحبه‌ای تصویری با وی انجام دادند و وی، که گویا در آستانه مرگ بود، بمب‌گذاری در حرم را متقبل ‌شد. سپس، نحوی را با اتومبیل به تهران پارس بردند و او را آزاد کردند. کمی پس از آزاد شدنش، او را به محاصره گرفتند و به گلوله بستند. نحوی کشته شد. همان شب خبر درگیری مسلحانه در تهران پارس و مجروح شدن و اندکی بعد مرگ عامل بمب‌گذاری در حرم رضوی (ع)، به همراه مصاحبه نحوی، از تلویزیون پخش شد. مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یکی از شلوغ ‌ترین نقاط که ایستگاه مسافران نیز هست، آورده می‌شود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یک قبضه کلت کمری خالی از فشنگ داده و چنین فریب داده می‌شود که می‌خواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بی‌تجربه‌ای که گمان می‌کند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده می‌شود. او چونان محکومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم، به امید رهایی و بی‌خبر از سناریوی طراحی شده، شتابان می‌دود. چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست می‌دهند. نحوی همچنان شتابان می‌دود، اما گلوله‌ها امان نمی‌دهند و او نقش بر زمین می‌شود و در حالیکه عده زیادی از مردم شاهد بودند که او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری که اسلحه‌ای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد که عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بوده‌اند. ماجرا به اندازه‌ای طبیعی بود که هیچکس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمی‌کند. مصاحبه تلویزیونی قبل از کشتن مهدی نحوی انجام شده بود ولی بعد از کشته شدن وی پخش گردید و گفته شد که لحظاتی پس از مصاحبه و اعتراف به اینکه بدستور مجاهدین خلق حرم را بمب گزاری کرده در اثر جراحات وارده مرده است.مورد بعدی قتل ۳ کشیش ارمنی بود (كشیش‌هائیك هوسپیان مهر، كشیش مهدی دیباج و اسقف میكائیلیان) که بنا به ابتکار شخص طائب انجام و متعاقباً باز هم یک سناریوی تلویزیونی ساختگی. برای اجرای این نمایش از ۳ دختر بنامهای فرحناز انامی، بتول وافری و مریم شهبازپور برای محاكمه استفاده شد. رهبرپور (رئیس دادگاههای انقلاب تهران) قاضی پرونده قتل كشیشهای مسیحی بود. رهبرپور پس از اجرای محاکمه ساختگی و شوی تلویزیونی، در زمان اعلام حكم آنها گفت: براساس قوانین اسلام حکم اعدام می‌توانست در مورد این ۳ منافق اجرا شود اما بلحاظ ارزشی كه اسلام برای زن قائل است با تخفیف اعدام، مورد تبعید و زندان در خصوص این منافقین صادر شد.همچنین در مورد قتل نویسنده نامدار سعیدی سیرجانی موضع رسمی نظام این بود که وی به مرگ طبیعی درگذشته است تا آنکه سعید امامی در جریان بازجویی‌هایش گفت: «سیرجانی در اواخر کار واقعا بریده و بیمار شده بود. شاید هم تیم فنی در تعزیر وی بسیار زیاده روی نموده بود. حال سیرجانی خوب نبود و ضبط ویدئویی نیز دیگر موثر نبود. یک ماه دیگر وی را در خانه نگهداری کردیم تا که قرار بر حذف وی گرفته شد. آقای محسنی خود از آیت الله خوشوقت حکم حذف سیرجانی را گرفت که همان شب پس از آن که به اطلاعم رسید با اکبر خوش کوش و یدالله رفتیم به خانه ی امن. پرسنل عملیات را فرستادیم. آن‌ها که از خانه رفتند، یدالله قرص آرام بخشی به وی داد و بعد با آمپول هوا کارش را تمام کرد».وکلای مقتولین قتلهای زنجیره‌ای با چشمانی از حدقه درآمده این واقعیات را در پرونده‌هایی که اشتباهاً و در اثر سهل انگاری بجای پرونده‌های آماده شده در اختیارشان قرار گرفته بود خواندند. فقط اینها نبود، اعترافات دقیقی در مورد نحوه ترور سرلشگر صیاد شیرازی و نسبت دادن آنها به مجاهدین خلق و همچنین تعویض یکی از قرصهای مورد مصرف احمد خمینی با قرصی مرگ آور که سبب سکته مغزی می‌شد بقصد از بین بردن او که منجر به کشته شدن احمد خمینی شد و دهها ترور دیگر مخالفین و روشنفکران و مبارزین سیاسی در داخل و خارج از کشور در معرض دید این وکلا قرار گرفت. حکومت بمحض اطلاع، وکلا را زندانی نمود و در مرحله بعد حتی وکلای همین وکیلان را هم دستگیر و زندانی کرد تا از لو رفتن این اطلاعات جلوگیری کند.البته با لو رفتن این اطلاعات و تقاضای جمعی از مسئولین کشور برای ملاقات با سعید امامی و شنیدن جزئیات بیشتر این مطالب از زبان وی، ناگهان سعید امامی خودکشی شد و برای همیشه خاموش گردید.موارد متعدد سناریوهای ساختگی تلویزیونی و آخرین آنها که ناشیانه به کارگردانی طائب در مورد ترانه موسوی ساخته و پخش گردید فقط این واقعیت را اثبات می‌کند که حکومت کوچکترین ارزشی برای افکار عمومی و مردم قائل نیست و خود را در مقامی می‌بیند که با تغییر دادن واقعیات و جایگزین نمودن یک مشت جعلیات بجای حقایق، افکار عمومی را هدایت نماید. هدایت افکار عمومی ریشه اصلی اقدام حکومت در انتخابات ۸۴ و بیرون آوردن احمدی نژاد از صندوق رای و نهایتاً کودتایی تمام عیار در انتخابات ۸۸ است. مردمی که از دید حکومت اینقدر کم مقدارند که باید افکار آنها را بدلخواه و با دروغ و جعلیات هدایت نمود، مردمی هستند که هنوز به بلوغ عقلی نرسیده‌اند و لذا نمی‌توانند واقعیات را درک کرده و تصمیم درست بگیرند و رای صحیح بدهند. این مردم نابالغ تحت تاثیر تبلیغات دشمنان قادر به درک این واقعیت نیستند که ریاست جمهوری کدام فرد بصلاح مملکت خواهد بود. میلیاردها خرج پروژه‌های موشکی و هسته‌ای شده و درست در آستانه به نتیجه رسیدن آنها این مردم نابالغ می‌خواهند با انتخاب میرحسین همه این پروژه‌ها را در دست انداز انداخته و سبب شادی دشمنان شوند. میلیاردها هم بین متصدیان این پروژه‌ها تقسیم شده تا بکار خود دلگرم و به حکومت وفادار بمانند و ناغافل غریبه‌ای بنام میرحسین می‌خواهد بیاید و با لجاجت و یکدندگی که بر سر اصول خود دارد همه چیز را زیر سئوال برده و از ادامه آن جلوگیری کند.از دید حکومت ریاست جمهوری میرحسین بمعنای این است که دشمن از پشت مرزها بر روی صندلی ریاست جمهوری منتقل شده و حکومت بجای اینکه بر روی پیشبرد پروژه‌های خود تمرکز کند مجبور شود با رئیس جمهور و وزرای وی بجنگد. از دید حکومت این یک جهاد مقدس است که نباید در آن شکست خورد و لذا اگر عین ۴۰ میلیون نفر هم به موسوی رای می‌دادند باز هم احمدی نژاد با ۲۴ میلیون رایی که قبل از انتخابات تصمیم گیری و اعلام شده بود بعنوان رئیس جمهور اعلام می‌شد. بقول استالین مهم نیست که تو به چه کسی رای می‌دهی، مهم این است که چه کسی رای تو را می‌شمارد.آنچنان حجم پولی در دستان گردانندگان حکومت در گردش است و آنچنان سودهای بی حساب و کتابی از این حکومت خصوصی می‌برند که حتی تصور از دست دادن آنرا نیز نمی‌توانند بکنند. توقیف یک میلیارد و ششتصد میلیون پوند در انگلیس که در حساب شخصی مجتبی خامنه‌ای بود و اخیراً کشف شش میلیارد یورو در حسابهای مخفی بنام چند تن از سران رژیم در بانک BHF فرانکفورت توسط دولت آلمان فقط جزئی از این ثروت بادآورده و نامشروع سران حکومت است. توقع دارید همه اینها را به احترام رای مردمی که از دید آنها توان تشخیص صلاح خود را ندارند از دست بدهند؟هم کروبی و هم مردم می‌دانند که تجاوز و آزار جنسی در زندانهای حکومت امروز شروع نشده است و این جنایت سالها است که وجود دارد ولی تاکید بر روی آن در شرایط حاضر بسیار مهم است زیرا با افشای این واقعیت تلخ برای مردم، سلسله اعصاب حکومت نشانه گرفته شده است.خامنه‌ای و اطافیانش می‌دانند که میلیونها ایرانی که روز دوشنبه ۲۵ خرداد از میدان امام حسین تا آزادی را پر کردند از بین نرفته‌اند، تغییر موضع هم نداده‌اند، آنها در ستون فقرات جامعه جریان یافته‌اند و هر کدام با تمام قوا در تلاشند تا نقاب از چهره این حکومت برکشند. این چند میلیون، ساکت و خاموش نشده‌اند، آنها رفته‌اند تا با میلیونها میلیون دیگر بازگردند و برای اینکه دیگر هموطنان خود را با چهره واقعی حکومت آشنا کنند در حال فعالیتند.حکومت تحت فشار قرار گرفته و ناچار از واکنش است، این واکنشها هر چه باشد بیشتر آنها را در باتلاق فرو می‌برد. طائب مجبور می‌شود ادای سعید امامی را درآورده و یک گزارش مضحک تلویزیونی را کارگردانی کند و نتیجه آن تلفات بیشتر حکومت است. حسین شاهمرادی در کسوت یک روحانی با ارسال نامه‌ای بر علیه کروبی می‌تازد و رسماً از زبان یک روحانی اعلام می‌کند که بخاطر حفظ منافع نظام حاضر شده در این سناریوی دروغ شرکت کند. تعبیری که او در مورد ترانه موسوی و دیگر ترانه‌های جان باخته و مورد تجاوز قرار گرفته بکار می‌برد انسانیت را شرمنده می‌کند و آدمی آرزو می‌کند هرگز از مادر زاده نشده بود تا چنین رذالتی را بشنود. وی می‌گوید: «نباید برای اثبات رای و نظر خود یا بازگرداندن اعتبار سیاسی هر موضوعی را بازگفت و بانگ برآورد. در دیداری كه دریافته بودید كه برنامه تلویزیونی خانم ترانه موسوی به طریقی با خانواده ما ارتباطی دارد ماجرا را از بنده جویا شدید و عرض كردم كه بنا به مسائل و مصالحی كه باور داریم این قصه را برای هیچ یك از بزرگان نگفته‌ام و نخواهم گفت، چرا كه توطئه رسانه‌های بیگانه را می‌دانم. فتنه‌انگیزی دشمنان را دیده‌ام و ناصبوری دوستان را چشیده‌ام. آبی بود و از جوی برفت، تیری بود و از چله گذشت. لیكن این سوال باقی است كه گفته شما، دوا بود یا درد؟ با این كار، كمكی به انقلاب شد یا جریان‌های سیاسی این سو و آن سو، كام خود از آن گرفتند؟ حریم انسان پاس داشته شد یا اصول اخلاق مراعات گردید؟».هزاران هزار افسوس بر این طرز فکر غیرانسانی و شرم‌آور که برای حفظ مصالح نظام و دفع توطئه رسانه‌های بیگانه و برای کمک به انقلاب، شخصی در لباس روحانیت بخود حق می‌دهد که خانواده‌اش را وادار به شرکت در نمایش دروغین تلویزیونی نموده و آنها را در گندی که خود در آن غرق است آلوده نموده و ذهن میلیونها بیننده ایرانی را فریب دهد و آنقدر وقیح باشد که از افشای این ناجوانمردی گلایه کند. این موجودی که نمی‌دانم چه نامی بر آن نَهَم، با همان ادبیات طلبگی، ترانه موسوی را آبی می‌نامد که از جوی رفته و تیری می‌خواند که از چله گذشته و دیگر بازنخواهد گشت!! جان یک انسان از دید وی آبی بوده که از جوی رفته است.حسین شاهمرادی باجناق حسن طائب و نماینده طرز تفکر حاکمین کنونی این سرزمین است. حفظ قدرت و حکومت و منافع و ثروت ناشی از آن به هر قیمت و با هر دروغ و با هر آلودگی و نجاستی.اگر نبود نامه کروبی، برنامه تلویزیونی ترانه موسوی روی آنتن نمی‌رفت و حسین شاهمرادی این نامه را نمی‌نوشت. مبارزه ما و ادامه فشار بر حکومت سبب خواهد شد که طائب و طائب‌ها برنامه‌های بیشتری را کارگردانی و پخش کنند و شاهمرادی‌های بیشتری نامه نوشته و چهره واقعی حکومت را نشان دهند.جنبش سبز و پاک مردم ایران به این خودزنی‌های حکومت نیاز دارد و تا هر زمانی که ما راهمان را ادامه دهیم از این خودزنی‌ها فراوان خواهیم دید.

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

هفته دولت و جنبش سبز

همه ساله در شهریور ماه به بهانه شهادت آقایان محمدعلی رجایی و باهنر هفته دولت برگزار میگردد و به همین بهانه اعضا کابینه دولت به همراه رییس جمهور برای ادای احترام به مرقد امام میروند ، با توجه به نردیک شدن این مراسم و همچنین عدم حضور نوه امام (سید حسن خمینی ) در مراسم تحلیف آیا فکر میکنید سید حسن خمینی بعنوان متولی مرقد امام در این مراسم شرکت میکند ؟ از دوستان میخواهم با هم سعی کنیم با نوشتن نظر و ایمیل برای نوه امام از حضور ا.ن در این مراسم جلوگیری کنیم و از میر حسین موسوی و مهدی کروبی بخواهیم در این روزها در مرقد امام حضور یابند و مانیز آنها را همراهی کنیم .

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

حماسه ای دیگر از حماس :ازدواج 450 دختر 6 تا 10 ساله با مردان 16 تا 36 ساله












گزارش همراه با عکس از مراسم حماس؛ ازدواج 450 دختر 6 تا 10 ساله با مردان 16 تا 36 ساله. زبان متن آلمانی است که می توانید با مترجم گوگل به انگلیسی یا فارسی برگردانید... باور کردن این چنین جنایتی حتی در شرایط حاضر که به اخبار بد عادت کرده ایم واقعاً دشوار است... سبعیت تا چه حد؟... هزینه جهیزیه را هم که میدونید از کجا اومده؟؟؟؟







آیا می‌دانید.....؟

آیا می‌دانید.....؟

آیا می‌دانید....؟ محسن سازگارا جزء افرادی بود که در هواپیمای حامل خمینی از پاریس به تهران، همراه او بوده است. آیا می دانید كه او جزء پایه‌گذاران سپاه و ارايه دهنده‌گان طرح خلع سلاح گروه‌ها و احزاب بوده است؟

آیا می‌دانید.... یکی از مهم‌ترین عوامل خلع شدن بنی‌صدراز رياست جمهوري، مشکل او با حزب جمهوری اسلامی و عدم اعتقاد او به حضور روحانیت در سیاست بوده است؟

آیا می‌دانید.... محبوبیت بنی‌صدر، آن‌قدر زیاد بوده است که پس از درخواست او برای راهپیمایی، حدود 500 هزار نفر به خیابان‌ها ریختند که 50 نفر از آن‌ها کشته شدند؟

آیا می‌دانید.... رجایی که از وی به عنوان نماد ریاست جمهوریِ عادل و مردمی یاد می‌شود، رسما کمتر از 1 ماه رییس جمهور بوده است و اين زمان نمي‌تواند فرصتي مناسب براي محك زدن كفايت او باشد؟

آیا می‌دانید.... ایران در زمان جنگ 8 ساله بارها به اسرابیل درخواست خرید اسلحه داد و برخی منابع، میزان فروش تسلیحاتیِ اسرايیل به ایران را تا 5/2 میلیارد دلار نیز تخمین زده‌اند. برخی دیگر، تسلیحات فروخته شده به ایران توسط اسرايیل را در آن‌زمان، سالی ۵۰۰ میلیون دلار برآورد کرده‌اند. اخبار برخی منابع، حاکی از آن‌است‌که ایران پس از آغاز جنگ، تا ۸۰٪ تسلیحات مورد نیاز خود را از اسرايیل خریداری نمود.

آیا می‌دانید.... عباس امیر انتظام، معاون نخست‌وزیر و سخن‌گوي دولت موقت مهندس مهدی بازرگان، اولین و قدیمی‌ترین زندانی سیاسی بعد از انقلاب ایران محسوب می‌شود که از تاریخ آذر ماه ۱۳۵۸ تاکنون در حبس به سر می‌برد؟ طبق گفته‌های فرشته بازرگان، دختر مهدی بازرگان، تنها دغدغه‌ي بازرگان تا واپسین روزهای عمرش، مساله‌ي زندانی بودن امیرانتظام بوده‌است که مهدی بازرگان را رنج می‌داده‌ و مساله‌ي آزادی امیرانتظام را، به عنوان آرزویی ناکام یاد می‌کرده‌است.

آیا می‌دانید.... در جریان اعدام‌های سیاسی سال 67، تعداد نا معلومی زندانی سیاسی، در ماه‌های مرداد و شهریور 67 ، بدون راي دادگاه، اعدام شدند؟ جرم این افراد، با وصف گذراندن دوره‌ي محكوميت، اتمام جنگ و نگراني از حضورمجدد ايشان در ميان مردم و ادامه‌ي مبارزات سياسي بوده است.

در میان این افراد، عده زیادی دختر جوان حضور داشند. در مورد دختران جوانِ حاضر در این جمع، شایعات دردناکی مبنی بر تجاوز به آن‌ها ، قبل از اعدام وجود دارد. ( بر اساس گزارش مكتوب عباس امير انتظام كه خود زنداني سياسي است، به ناظران سازمان ملل متحد، اين تجاوزها به فرمان شخص لاجوردي، رييس سازمان زندان‌ها انجام مي‌شده است. دست‌آويز اين تجاوزها اين بوده كه دختر باكره مي‌بايد قبل از اعدام از بكارت خارج شود تا از نظر شرعي بتوان او را اعدام نمود ).

آیا می‌دانید.... آیت‌الله منتظری، در اعتراض به شكنجه‌ها و اعدام‌هاي بي‌دليل در دهه‌ي 60، طی نامه‌ای که به خمینی نوشت، اين اعمال را محکوم کرد و در متن نامه‌ي خود، علاوه بر تشبيه رفتار دستگاه اطلاعاتي رژيم خميني به ساواك شاه، خمینی را "ساده لوح" خطاب نمود و این ماجرا، زمینه‌ي عزل ایشان از سمت نیابت رهبری گردید.

آیا می‌دانید.... پس از عزل آیت‌الله منتظری از مقام جانشيني رهبري، بلافاصله اقدام‌هايی به شکل تخریبِ دیوار و‏ ‏حصار اطراف منزل ايشان، محو و حذفِ نام و عکس‌های منتظری از کتب درسی،‏ ‏ادارات دولتی و معابر عمومی، تغییر نام خیابان‌ها و اماکنی که به نام‏ ‏آیت‌الله منتظری نام‌گذاری شده بود و جمع‌آوری رساله و تالیفات‏‏او و مزاحمت نسبت به بسیاری از شاگردان و علاقه‌مندان‏ وي صورت گرفت؟

آیا می‌دانید.... در بهمن سال 71 و پس سخنرانی آیت‌الله منتظری در حمایت از تنی چند از زندانیان سياسي، عده‌ای در برابرمنزل ایشان تجمع کرده و با سنگ‌پرانی و شعار، ایجاد اغتشاش نمودند و سپس، صبح روز بعد، به محل‏ ‏درس وي حمله کرده و عــده‌ای از شاگردان او را مضروب و دستگیر‏ ‏کردند،

شب هنگام، در ساعت 10 شب، حدود هزار نفر نیروی نظامی، با‏ ‏قطع برق و تلفن‌ها و با محاصره‌ي كا‌مل منطقه و کندن درب‌ها به وسیله‌ي‏ ‏جرثقیل و شکستن شیشه‌ها، به دفتر و حسینه‌ي وی حمله کرده و پس از‏ ‏این تهاجم، آرشیو دفتر ايشان و اموال زیادی را به غارت بردند؟

آیا می‌دانید..... مشابه این اتفاق، در سال‌های 73 و 76 نیز برای آیتالله منتظری، دوباره رخ داد که در نهایت، در سال 76 ، به‌دستور دادگاه ويژه‌ي روحانیت، درب منزل ایشان پلمپ گردید و‏ ‏تنها درب ورودی به قسمت داخلی منزل او را بازگذاشتند که این‏ ‏درب نیز به وسیله‌ي قراردادن کیوسک و گماردن نیروهای سپاه پاسداران‏ ‏در جلوی آن، به‌طور شبانه‌روزی کنترل می‌شد و بیش از پنج سال، ایشان‏ ‏جز با فرزندان و خواهر و برادران و نوه‌های خویش، با شخص دیگری‏ ‏اجازه‌ي ملاقات نداشت؟

آیا می‌دانید.... مهدی هاشمی، برادرِ داماد منتظری و رييس واحد هماهنگي با نهضت‌هاي آزادي‌بخش سپاه پاسداران، تنها به‌دلیل افشای قضیه‌ي رسوايي‌برانگيز ایران ـ کنترا، مورد اتهام‌های بی‌مورد قرار گرفت و چندی بعد اعدام شد؟

ماجرای ایران ـ کنترا ( Iran Contra affair ) که به ماجرای مک‌فارلین نیز معروف است، به معامله‌ي تسلیحاتی ایران با ایالات متحده‌ي آمریکا، در دوران جنگ، از طریق اسرايیل، در اواسط دهه‌ي ۱۹۸۰ (دهه ۱۳۶۰) و بعد از آن تا سال 1364 باز می‌گردد که آمريكا، پول فروش این تسلیحات را به‌طور پنهانی، به ضد انقلابیون نیکاراگوئه، موسوم به کنترا مي‌داده است.

آیا می‌دانید.... سعید مرتضوی، دادستان فعلي كل كشور، در سن ۱۹ سالگی به‌سِمتِ دادیار و سپس در سن ۲۰ سالگی، به‌عنوان رییس دادگاه عمومی شهر بابک منصوب می‌گردد؟

وی از سوی دولت کانادا و کمیته‌ي اصل ۹۰ مجلس ششم، پیرامون قتل زهرا کاظمی، روزنامه‌نگار و عکاس ایرانی ـ کانادایی که در بازداشت دادستانی تهران کشته شد، مقصر اعلام شده ‌است.

آیا می‌دانید.... زهرا (زیبا) کاظمی (متولد ۱۹۴۸ ـ فوت ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳)، خبرنگار کانادایی ـ ایرانی تباري بود که در مسافرتی حرفه‌ای و به قصد تهیه‌ي گزارش، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی در سال 1378، به جرم عکس‌برداری از تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد؟

دكتر شهرام اعظم ، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۲۰۰۴ میلادی ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاینه‌ي بدن زهرا کاظمی در بيمارستان بقيه‌الله تهران ( وابسته به سپاه پاسداران )، اعلام نمود که علایم ضرب و شتمِ شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، له‌شدگی انگشتان پا، شکستگی انگشت‌های میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کنده‌شدن ناخن‌ انگشت‌های شصت و اشاره‌ي دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه‌ي شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه‌ي جنسی و شلاق خوردن در زمان‌های مکرر دارد، نشان می‌دهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیده‌است.

آیا می‌دانید.... در ماجرای 18 تیر 78 ، فرشته علیزاده، دانشجوی دانشگاه الزهرا بود که در میان درگیری‌های پس از حمله‌ي شبه نظامیان انصار حزب‌الله و پلیس به خوابگاه دانشجویان، در کوی دانشگاه تهران، در واقعه ۱۸ تیر ناپدید شد. منابع دانشجویی معتقدند که وی کشته شده است..

آیا می‌دانید.... عزت‌الله ابراهیم نژاد، یکی دیگر از شهداي حمله به كوي دانشگاه تهران در 18تیر 78، در حال طی دوران خدمت نظامِ وظیفه در ستاد مشترک سپاه پاسداران در تهران بود که برای دیدن دوستان خود به خوابگاه کوی دانشگاه تهران می‌رود؟

گفته می‌شود دلیل به قتل رساندن او، شناسایی نیروهای انصارحزب الله و معرفی آن‌ها به دانشجویان بوده است. در مــورد شهـادت او گفته می‌شود که او را شبانه از جمعیت جدا کرده و مورد ضرب شتم، با چاقو و زنجیر و .... قرار می‌دهند و قبل از رسیدن جمعیت برای کمک به او، با تیر خلاصِ مهدی صفری تبار، پسر امام جمعه‌ي اسلام‌شهر (فرمانده‌ي سپاه)، به شهادت می‌رسد. اين موضوع، در نامه‌ي اخير مسعود ده‌نمكي، معاون و فرمانده‌ي عمليات گروه انصار حزب‌الله به آقاي خامنه‌اي، به‌طور صريح، يادآوري شده است.

آیا می‌دانید.... تعداد قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای بنا بر اعتراف سعيد امامي، معاون عمليات وزارت اطلاعات در دوره‌ي وزارت علي فلاحيان بر اين وزارت‌خانه، به بیش از 299 نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروند عادی می‌رسد؟

آیا می‌دانید.... قتل‌های زنجیره‌ای، در تمام مدت انجام آن ( از سال 1364 تا 1376 ، بنا به اعتراف سعيد امامي )، به فتوای برخی از روحانیون ازجمله قربانعلی دری نجف‌آبادی وزیر وقت اطلاعات، انجام شده است؟

در پایان، متهم اصلی این جنایات، سعید امامی شناخته شد. در گزارش وزارت اطلاعات، گفته شد که سعید امامی، به بیماری همجنس بازی نیز دچار بوده و بارها از هم‌سلولی‌ها و زندان‌بان های خود درخواست آمیزش جنسي کرده است. هم‌چنین فیلم اعتراف‌گیری از همسر وی در زندان اوین نیز موجود است که سعی دارند به وی اتهام فاحشه بودن بزنند. اين در حال‌است كه وي تا ساليان سال، به عنوان نديمه و محرم راز همسر آيت‌الله خامنه‌اي، انجام وظيفه مي‌كرده است.

آیا می‌دانید.... راهپیمایی‌های 18 تیر 78 ، رفته رفته به سمت دفتر خامنه‌ای در حال حرکت بود که با حضور مثبت و به موقع سعید حجاریان، در میان جمع دانشجویان، از این امر جلوگیری شد؟

شایان ذکر است که دفتر خامنه‌ای، در محدوده‌ای مشخص ، شامل 3 رشته حریم امنیتی است که در صورت انجام تظاهرات یا راه‌پیمایی در این حریم، نیروهای امنیتی، حق هرگونه تیراندازی به جمعيت را دارند.

آیا می‌دانید.... پس از ماجرای راهپیمایی به سمت دفتر خامنه‌ای در تير ماه 78، جمعی از سپاهیان، نامه‌ای تهدیدآمیز به خاتمی نوشتند و خواستار موضع‌گیری صریح وی شدند؟

یکی از امضاکنندگان این نامه، محمد باقر قالیباف (فرمانده‌ي وقت نیروی هوایی سپاه) بود که چندی بعد از سوی خامنه‌ای، جانشین سردار لطفیان در نیروی انتظامی شد.